معنی najbardziej - جستجوی لغت در جدول جو
najbardziej
بیشتر، عمدتاً
ادامه...
بیشتَرِ، عمدتاً
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
najbardziej zewnętrzny
دورترین، فاصله
ادامه...
دورتَرین، فاصِلِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
najbardziej zajęty
شلوغ ترین، سرریز
ادامه...
شُلوغ تَرین، سَرریز
دیکشنری لهستانی به فارسی
najbardziej wytarty
کهنه ترین، عشق به کتاب
ادامه...
کُهنِه تَرین، عِشق بِه کِتاب
دیکشنری لهستانی به فارسی