معنی naif - جستجوی لغت در جدول جو
naif
سادگی، ساده لوح
ادامه...
سادِگی، سادِه لُوح
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
natif
بومی
ادامه...
بومی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
nain
کوتاه قد، کوتوله
ادامه...
کوتاه قَد، کوتولِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
naïf
سادگی، ساده لوح
ادامه...
سادِگی، سادِه لُوح
دیکشنری فرانسوی به فارسی
naik
صعود کردن، ادامه بده، سوار شدن، برخاستن
ادامه...
صُعود کَردَن، اِدامِه بِدِه، سَوار شُدَن، بَرخاستَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
naiv
با سادگی، ساده لوح، به طور ساده دلانه، سادگی، صادق
ادامه...
با سادِگی، سادِه لُوح، بِه طُورِ سادِه دِلانِه، سادِگی، صَادِق
دیکشنری آلمانی به فارسی
naief
به طور ساده دلانه، ساده لوح
ادامه...
بِه طُورِ سادِه دِلانِه، سادِه لُوح
دیکشنری هلندی به فارسی