معنی nagannie - جستجوی لغت در جدول جو
nagannie
به طور ناخوشایند، کثیف
ادامه...
بِه طُورِ ناخُوشایَند، کَثیف
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
naganny
قابل سرزنش، قابل سکونت
ادامه...
قابِلِ سَرزَنِش، قابِلِ سُکونَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
nadanie
اعطای مقام، اعلام کند
ادامه...
اِعطایِ مَقام، اِعلام کُنَد
دیکشنری لهستانی به فارسی
nienagannie
به طور بی عیب، بی لک، به طور غیرقابل سرزنش، غیر قابل توقّف
ادامه...
بِه طُورِ بی عَیب، بی لَک، بِه طُورِ غِیرِقابِلِ سَرزَنِش، غِیرِ قابِل تَوَقُّف
دیکشنری لهستانی به فارسی