nadmiernie به طور افراطی، الکتروشیمیایی، به طور غیرمنظّم، به طور غیر منتظره، به طور گزاف، به طور گسترده، بیش از حد، بیش از حد عصبی، به طور فوق العاده، فوق العاده، با احساسات زیاد، کوتاه، به طور مفرط، مطلوب، بهت زیاده، متأسّفم ادامه... بِه طُورِ اِفراطی، اِلِکتِروُشیمیایی، بِه طُورِ غِیرِمُنَظَّم، بِه طُورِ غِیرِ مُنتَظَرِه، بِه طُورِ گَزاف، بِه طُورِ گَستَردِه، بیش اَز حَد، بیش اَز حَد عَصَبی، بِه طُورِ فُوق العادِه، فُوق العادِه، با اِحساسات زیاد، کوتاه، بِه طُورِ مُفرِط، مَطلوب، بُهت زیادِه، مُتَأَسِّفَم دیکشنری لهستانی به فارسی