جدول جو
جدول جو

معنی nada - جستجوی لغت در جدول جو

nada
هیچ چیزی، هیچ چیز
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
nada
لحن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
nada
هیچ چیزی، هیچ چیز
دیکشنری پرتغالی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

شناگر
دیکشنری پرتغالی به فارسی
سکون پذیر، سلطه، قابل سکونت، شدنی
دیکشنری لهستانی به فارسی
قابل بازیافت، قابل بیمه
دیکشنری لهستانی به فارسی
قابل پر شدن، قابل بومی سازی
دیکشنری لهستانی به فارسی
قابل مایکروویو، مستعد هیپنوتیزم
دیکشنری لهستانی به فارسی
قابل تمیز کردن، قابل تنفّس
دیکشنری لهستانی به فارسی
نام مستعار گذاشتن، نامزد کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
نامتناسب، نامناسب
دیکشنری فرانسوی به فارسی
بیش فعّال، استفاده بیش از حد
دیکشنری لهستانی به فارسی
نامناسب بودن، ناسازگاری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
به طور مرتّب، منظّم، ترتیب وار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
به طور سرسخت، سرسختانه، با تعصّب فکری، با سرسختی، لجوجانه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
به طور مرتّب، به صورت منظّم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
بدون توجّه خاص، به شکلی غیرقابل توجّه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
با تسلیم، به صورت مستعفی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
قابل زندگی، قابل زنده ماندن
دیکشنری لهستانی به فارسی
اعطای مقام، اعلام کند
دیکشنری لهستانی به فارسی
هر، هر کدام
دیکشنری پرتغالی به فارسی
شنا کردن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
شنا کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
حراج
دیکشنری سواحیلی به فارسی
هر، هر کدام
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
عیب داری، اشکال، عیب گذاشتن، حلّ مشکلات، نقصان پذیری، نقطه
دیکشنری لهستانی به فارسی
کسل بودن، تحریک
دیکشنری لهستانی به فارسی
پخش کردن، انتشار دهید
دیکشنری لهستانی به فارسی
کم تکراری، نادر، کمیاب، به ندرت، ندرت، متفرّق، کمتر شایع
دیکشنری سواحیلی به فارسی
وجود داشتن، وجود دارد، موجود
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
شناگر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
فرستنده، اعزامی
دیکشنری لهستانی به فارسی
طعم دادن، فصل
دیکشنری لهستانی به فارسی
درخشیدن
دیکشنری لهستانی به فارسی
ناامیدانه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی