معنی muteren - جستجوی لغت در جدول جو
muteren
تغییر یافتن، جهش پیدا کند
ادامه...
تَغییر یافتَن، جَهش پِیدا کُنَد
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mutieren
تغییر یافتن، جهش پیدا کند
ادامه...
تَغییر یافتَن، جَهش پِیدا کُنَد
دیکشنری آلمانی به فارسی
imiteren
تقلید کردن، تقلید کنید
ادامه...
تَقلِید کَردَن، تَقلِید کُنید
دیکشنری هلندی به فارسی
mutierend
تغییری، جهش یافته
ادامه...
تَغییری، جَهش یافتِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
mustern
الگو ساختن، الگوی
ادامه...
اُلگو ساختَن، اُلگوی
دیکشنری آلمانی به فارسی
amputeren
قطع کردن
ادامه...
قَطع کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
noteren
یادداشت کردن، توجّه داشته باشید
ادامه...
یادداشت کَردَن، تَوَجُّه داشتِه باشید
دیکشنری هلندی به فارسی
citeren
ارجاع دادن، نقل قول، نقل قول کردن
ادامه...
اِرجاع دادَن، نَقلِ قُول، نَقلِ قُول کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
routeren
مسیر دادن، مسیریابی
ادامه...
مَسیر دادَن، مَسیریابی
دیکشنری هلندی به فارسی
murren
گله کردن، غر زدن
ادامه...
گِلِه کَردَن، غُر زَدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
mutare
تغییر یافتن، تغییر دهید
ادامه...
تَغییر یافتَن، تَغییر دَهید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
muter
تغییر یافتن، جهش پیدا کند
ادامه...
تَغییر یافتَن، جَهش پِیدا کُنَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
transmuteren
تغییر دادن، تبدیل کردن
ادامه...
تَغییر دادَن، تَبدیل کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی