معنی muscolare - جستجوی لغت در جدول جو
muscolare
عضلانی
ادامه...
عَضُلانی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mescolare
به هم ریختن، مخلوط کردن، جا به جا کردن، چرخاندن، متناوب قرار دادن، هم زدن
ادامه...
بِه هَم ریختَن، مَخلوط کَردَن، جا بِه جا کَردَن، چَرخاندَن، مُتِناوِب قَرار دادَن، هَم زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
musculaire
عضلانی
ادامه...
عَضُلانی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
pascolare
چرا کردن، چرا
ادامه...
چِرا کَردَن، چِرا
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
muscular
قوی کردن، عضلانی
ادامه...
قَوی کَردَن، عَضُلانی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
muscular
عضلانی
ادامه...
عَضُلانی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
scolare
پوست کندن، مدرسه
ادامه...
پوست کَندَن، مَدرسِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
forza muscolare
زور بازو، قدرت عضلانی
ادامه...
زورِ بازو، قُدرَت عَضُلانی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی