معنی murni - جستجوی لغت در جدول جو
murni
دست نخورده، خالص، محض
ادامه...
دَست نَخُوردِه، خالِص، مَحض
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
memurnikan
پاک کردن، خالص کردن
ادامه...
پاک کَردَن، خالِص کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dimurnikan
تصفیه شده، خالص شده
ادامه...
تَصفِیَه شُدِه، خالِص شُدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kemurnian tikus
موش وارگی، خلوص موش
ادامه...
موش وارِگی، خُلوص موش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kemurnian
پاکی، خلوص
ادامه...
پاکی، خُلوص
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ketidakmurnian
ناپاکی، ناخالصی
ادامه...
ناپاکی، ناخالِصی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pemurnian
تصفیه، تطهیر، پالایش
ادامه...
تَصفِیَه، تَطهیر، پالایِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara tidak murni
به طور ناخالص، ناخالص
ادامه...
بِه طُورِ ناخالِص، ناخالِص
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara murni
به طور ناب و بی عیب، صرفاً، به طور خالصانه
ادامه...
بِه طُورِ ناب و بی عِیب، صِرفاً، بِه طُورِ خالِصانِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tidak murni
ناپاک، نجس
ادامه...
ناپاک، نَجِس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی