- muda
جوان تر، جوان، جوانی، جوانانه
معنی muda - جستجوی لغت در جدول جو
- muda
مدّت، زمان
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
پاره وقت
رشوه پذیر، رشوه دادن آسان
قابل آغوش، آسان برای در آغوش گرفتن
فراموش شدنی، به راحتی فراموش می شود
قابل تغییر، شکل دادن آسان
در حال تغییر، تغییر می کند
تغییرات، تغییر می کند
بلند مدّت، مدّت طولانی
فرّار، به راحتی تبخیر می شود
با سادگی، به راحتی فریب خورد
باورپذیر، به راحتی باور کنید
با عصبانیّت، به راحتی عصبانی می شوند
با راحتی، به راحتی، به آسانی
جوانانه، با جوانی
کم رنگ شدن، محو شدن، رنگ پریدگی
بدخلق، آسان عصبانی شدن، زودرنج، خشمگین، زود خشم، عصبی، دمدمی، پرخاشگر، زهرآگین
قابل شکستن، به راحتی شکسته می شود
مد دروغ، دخالت
تغییر دادن، برای تغییر
مد دروغ، مد
بی صدا، گنگ، بی کلام، خاموش
مد دروغ، مد
کسل بودن، تحریک
فاسدشدنی، به راحتی آسیب می بیند
خاموش، بی صدا، بی کلام
مد دروغ، مد
زودباور، ساده لوح
تحت تاثیر پذیر، به راحتی تحت تاثیر قرار می گیرد
قابل سوختن، قابل اشتعال، قابلیّت اشتعال، اشتعال پذیری
تحریک پذیر، به راحتی تحریک می شود
آسان کردن، آسان تر کند