معنی mollig - جستجوی لغت در جدول جو
mollig
چاق
ادامه...
چاق
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
goldig
به طور طلایی، طلایی
ادامه...
بِه طُورِ طَلایی، طَلایی
دیکشنری آلمانی به فارسی
fällig
مقرّر، به دلیل
ادامه...
مُقَرَّر، بِه دَلیل
دیکشنری آلمانی به فارسی
billig
ارزان
ادامه...
اَرزان
دیکشنری آلمانی به فارسی
follia
احمقی، حماقت، جنون، خشک مغزی، دیوانگی
ادامه...
اَحمَقی، حِماقَت، جُنون، خُشک مَغزی، دیوانِگی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
modrig
کپک زده
ادامه...
کَپَک زَدِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
moedig
جسور، شجاع، شجاعانه، دلیر، با شجاعت، با جسارت
ادامه...
جَسور، شُجاع، شُجاعانِه، دَلیر، با شُجاعَت، با جَسارَت
دیکشنری هلندی به فارسی
völlig
کامل، به طور کامل، کاملًا
ادامه...
کامِل، بِه طُورِ کامِل، کامِلًا
دیکشنری آلمانی به فارسی
molti
بسیار، بسیاری
ادامه...
بِسیار، بِسیاری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
molle
تنبل، نرم، لطیف
ادامه...
تَنبَل، نَرم، لَطیف
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
molligheid
چاقی، چاق بودن
ادامه...
چاقی، چاق بودَن
دیکشنری هلندی به فارسی
Schmolligkeit
ترشرویی، پوچ بودن
ادامه...
تُرُشرُویی، پوچ بودَن
دیکشنری آلمانی به فارسی