معنی modelleren - جستجوی لغت در جدول جو
modelleren
مدل قرار دادن، مدل سازی
ادامه...
مُدِل قَرار دادَن، مُدِل سازی
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
modellieren
مدل قرار دادن، مدل
ادامه...
مُدِل قَرار دادَن، مُدِل
دیکشنری آلمانی به فارسی
modellemek
مدل قرار دادن، مدل کردن
ادامه...
مُدِل قَرار دادَن، مُدِل کَردَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
moderieren
معتدل کردن، متوسّط
ادامه...
مُعتَدِل کَردَن، مُتِوَسِّط
دیکشنری آلمانی به فارسی
modulieren
تنظیم کردن، تعدیل کردن
ادامه...
تَنظِیم کَردَن، تَعدِیل کَردَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
modellare
الگو ساختن، مدل، شکل دادن، قالب دادن، مدل قرار دادن
ادامه...
اُلگو ساختَن، مُدِل، شَکل دادَن، قالِب دادَن، مُدِل قَرار دادَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
moduleren
تنظیم کردن، تعدیل کردن
ادامه...
تَنظِیم کَردَن، تَعدِیل کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی