- mobile
قابل حرکت، موبایل، قابل حمل، متحرّک
معنی mobile - جستجوی لغت در جدول جو
- mobile
قابل حرکت، موبایل، قابل حمل، متحرّک
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مرگبار، بیمارگونه، به طور غیرعادی و بیمارگونه
متحرّک کردن، بسیج کردن
لنگ لنگ زدن
بلعیدن، قورت دادن
مردن، بمیر
اخلاقی
قبیله ای، قبیله
دوگانه، دو برابر کردن
تنبل، نرم، لطیف
چابک، ماهر، هنرمندانه
دوتایی، دو، دوبارگی
پیش زمینه، جلوتر، جلو، به طور رو به جلو، جلوی
به طور غیرعادی و بیمارگونه، بیمارگونه، مرگبار
متحرّک، با انگیزه
متحرّک، موبایل
غیرقابل حرکت، بی حرکت
غیرقابل حرکت، بی حرکت
بی حرکت
متحرّک، موبایل
متحرّک، موبایل
متحرّک، موبایل
محبوب، دوست داشتنی
چابک، ماهرانه، ماهر، هنرمندانه
قابل حرکت، متحرّک
لرزیدن، تکان خوردن
سنگ فرش کردن، سنگفرش
به طور غیرعادی و بیمارگونه، بیمارگونه، مرگبار
اخلاقیات، اخلاقی
لطیف، نرم