معنی miłość - جستجوی لغت در جدول جو
miłość
عشق، عبادت
ادامه...
عِشق، عِبادَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
małość
ریزاندام بودن، دانه دانه بودن، کم جثّگی، کم چرب، کوچکی، کوچکتر
ادامه...
ریزاَندام بودَن، دانِه دانِه بودَن، کَم جُثِّگی، کَم چَرب، کوچَکی، کوچَکتَر
دیکشنری لهستانی به فارسی
litość
دلسوزی، دلداری داد
ادامه...
دِلسوزی، دِلداری داد
دیکشنری لهستانی به فارسی
śmiałość
پیش روی، پس زمینه اوّل، بی باکی، نترسی
ادامه...
پیشِ روی، پَس زمینِه اَوَّل، بی باکی، نَتَرسی
دیکشنری لهستانی به فارسی
całość
کلّیّت، خلاصه کردن
ادامه...
کُلّیَّت، خُلاصِه کَردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
złość
زشت رویی، گروتسک، بدخوٰاهی
ادامه...
زِشت رویی، گُروتِسک، بَدخوٰاهی
دیکشنری لهستانی به فارسی
ilość
کمّیّت، کمی سازی
ادامه...
کَمّیَّت، کَمی سازی
دیکشنری لهستانی به فارسی
miłość do książek
کتاب دوستی، کتاب
ادامه...
کِتاب دوستی، کِتاب
دیکشنری لهستانی به فارسی