معنی mitolog - جستجوی لغت در جدول جو
mitolog
اسطوره شناس، کاردینال
ادامه...
اُسطورِه شِناس، کاردینال
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
biolog
زیست شناس، بوم شناس
ادامه...
زیست شِناس، بوم شِناس
دیکشنری لهستانی به فارسی
demitologizacja
زدودن اساطیر، خیره شدن
ادامه...
زُدودَن اَساطیر، خیرِه شُدَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
desmitologização
زدودن اساطیر، اسطوره زدایی
ادامه...
زُدودَن اَساطیر، اُسطورِه زُدایی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
smitologizzazione
زدودن اساطیر، اسطوره زدایی
ادامه...
زُدودَن اَساطیر، اُسطورِه زُدایی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ahli mitologi
اسطوره شناس
ادامه...
اُسطورِه شِناس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
desmitologización
زدودن اساطیر، اسطوره زدایی
ادامه...
زُدودَن اَساطیر، اُسطورِه زُدایی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
demitologisasi
زدودن اساطیر، اسطوره زدایی
ادامه...
زُدودَن اَساطیر، اُسطورِه زُدایی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
virolog
ویروس شناس
ادامه...
ویروس شِناس
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
mitologo
اسطوره شناس
ادامه...
اُسطورِه شِناس
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
patolog
آسیب شناس
ادامه...
آسیب شِناس
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
biyolog
زیست شناس
ادامه...
زیست شِناس
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
mitólogo
اسطوره شناس
ادامه...
اُسطورِه شِناس
دیکشنری پرتغالی به فارسی
patolog
آسیب شناس، عدم حسّاسیّت
ادامه...
آسیب شِناس، عَدَمِ حَسّاسِیَّت
دیکشنری لهستانی به فارسی
mitólogo
اسطوره شناس
ادامه...
اُسطورِه شِناس
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mitologis
اسطوره ای، اساطیری
ادامه...
اُسطورِه ای، اَساطیری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
secara mitologi
به طور اسطوره ای، از نظر اساطیری
ادامه...
بِه طُورِ اُسطورِه ای، اَز نَظَرِ اَساطیری
دیکشنری اندونزیایی به فارسی