معنی minor - جستجوی لغت در جدول جو
minor
جزئی
ادامه...
جُزئی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
minor
جزئی، کوچکتر
ادامه...
جُزئی، کوچَکتَر
دیکشنری لهستانی به فارسی
minor
جزئی
ادامه...
جُزئی
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
minore
کمتر، جزئی
ادامه...
کَمتَر، جُزئی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
miner
تضعیف کردن
ادامه...
تَضعیف کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
menor
کمتر، جزئی
ادامه...
کَمتَر، جُزئی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
menor
کمتر، کوچکتر، جزئی
ادامه...
کَمتَر، کوچَکتَر، جُزئی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
minar
تضعیف کردن
ادامه...
تَضعیف کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Minor
جزئی
ادامه...
جُزئی
دیکشنری آلمانی به فارسی
Minor
جزئی
ادامه...
جُزئی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
minorité
اقلّیّت
ادامه...
اَقَلّیَّت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
minoritas
اقلّیّت
ادامه...
اَقَلّیَّت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
minoría
اقلّیّت
ادامه...
اَقَلّیَّت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
minoranza
اقلّیّت
ادامه...
اَقَلّیَّت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
minoria
اقلّیّت
ادامه...
اَقَلّیَّت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
reato minore
جرم جزئی
ادامه...
جُرمِ جُزئی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی