جدول جو
جدول جو

معنی mewakili - جستجوی لغت در جدول جو

mewakili
نمایندگی کردن، نمایندگی کند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

ارث بردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
قضاوت، مباشرت
دیکشنری سواحیلی به فارسی
وکیل دادگستری، یک وکیل، مشاور حقوقی
دیکشنری سواحیلی به فارسی