معنی meringkuk - جستجوی لغت در جدول جو
meringkuk
چمبیدن، خم شدن
ادامه...
چَمبیدَن، خَم شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
merangkum
مختصر کردن، خلاصه کردن، همتراز
ادامه...
مُختَصَر کَردَن، خُلاصِه کَردَن، هَمتَراز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
merangkak
زحمت کشیدن، خزیدن، خزنده
ادامه...
زَحمَت کِشیدَن، خَزیدَن، خَزَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
meringkas
متراکم کردن، خلاصه کردن
ادامه...
مُتِراکِم کَردَن، خُلاصِه کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی