معنی meradang - جستجوی لغت در جدول جو
meradang
ملتهب
ادامه...
مُلتَهِب
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
memasang
نصب کردن، نصب کنید
ادامه...
نَصب کَردَن، نَصب کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
melayang
شناور بودن، شناور
ادامه...
شِناوَر بودَن، شِناوَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
melarang
ممنوع کردن، منع، ممانعت کردن، ممنوع، تحریم کردن
ادامه...
مَمنوع کَردَن، مَنع، مُمانِعَت کَردَن، مَمنوع، تَحرِیم کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
meregang
کشیدن، کشش
ادامه...
کِشیدَن، کِشِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
merancang
ساختن، طرّاحی کردن، اختراع کردن، مدل کردن، دستکاری کردن، آرایش کردن
ادامه...
ساختَن، طَرّاحی کَردَن، اِختِراع کَردَن، مُدِل کَردَن، دَستکاری کَردَن، آرایِش کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی