menyetujui توافق داشتن، موافق، رضایت دادن، تأیید کردن، توافق کردن، رضامند ادامه... تَوَافُق داشتَن، مُوافِق، رِضایَت دادَن، تَأیید کَردَن، تَوَافُق کَردَن، رِضامَند دیکشنری اندونزیایی به فارسی