menunggu انتظار کردن، صبر کن، صبر کردن، انتظار، منتظر بودن، منتظر ادامه... اِنتِظار کَردَن، صَبر کُن، صَبر کَردَن، اِنتِظار، مُنتَظِر بودَن، مُنتَظِر دیکشنری اندونزیایی به فارسی