معنی menodai - جستجوی لغت در جدول جو
menodai
لکّه دار کردن
ادامه...
لَکِّه دار کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
menjadi
بودن، تبدیل شود، شدن
ادامه...
بودَن، تَبدیل شَوَد، شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menilai
ارزیابی کردن، ارزیابی کنید، قضاوت کردن، ارزش قائل شدن
ادامه...
اَرزیابی کَردَن، اَرزیابی کُنید، قِضاوَت کَردَن، ارزش قائل شدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menandai
علامت زدن، علامت گذاری، اظهار نظر کردن
ادامه...
عَلامَت زَدَن، عَلامَت گُذاری، اِظهار نَظَر کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menamai
نامگذاری کردن، نامگذاری، اصطلاح کردن
ادامه...
نامگُذاری کَردَن، نامگُذاری، اِصطِلاح کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memadai
کافی
ادامه...
کافی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menolak
مقاومت کردن، رد کردن، کاهش دادن، امتناع کردن
ادامه...
مُقاوِمَت کَردَن، رَد کَردَن، کاهِش دادَن، اِمتِناع کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
melodi
ملودیک، ملودی
ادامه...
مِلُودیک، مِلُودی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
metoda
روش، تبلیغاتی
ادامه...
رَوِش، تَبلِیغَاتی
دیکشنری لهستانی به فارسی
melodi
ملودیک، ملودی
ادامه...
مِلُودیک، مِلُودی
دیکشنری سواحیلی به فارسی