معنی menjatuhkan - جستجوی لغت در جدول جو
menjatuhkan
انداختن، رها کردن
ادامه...
اَنداختَن، رَها کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
menjauhkan
فاصله گرفتن، فاصله، بیگانه کردن
ادامه...
فاصِلِه گِرِفتَن، فاصِلِه، بیگانِه کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyatukan
یکپارچه کردن، متّحد شدن
ادامه...
یِکپارچِه کَردَن، مُتَّحِد شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menjatuhkan sanksi
تحریم کردن، تحریم ها را اعمال کند
ادامه...
تَحرِیم کَردَن، تَحرِیم ها را اِعمال کُند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menjatuhkan dari udara
انداختن، سقوط از هوا
ادامه...
اَنداختَن، سُقوط اَز هَوا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menjatuhkan bom
بمب انداختن، بمب انداخت
ادامه...
بُمب اَنداختَن، بُمب اَنداخت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی