معنی menimbang - جستجوی لغت در جدول جو
menimbang
وزن کردن
ادامه...
وَزن کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
menambang
معدن استخراج کردن، مال من
ادامه...
مَعدَن اِستِخراج کَردَن، مال مَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengembang
بادکنک کردن، گسترش دهید، افزاینده، تورّم ایجاد کردن
ادامه...
بادکُنَک کَردَن، گُستَرِش دَهید، اَفزایَندِه، تَوَرُّم ایجاد کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyimpang
انحراف داشتن، منحرف کردن، حاشیه ای، واگرا شدن، منحرف، منحرف شدن
ادامه...
اِنحِراف داشتَن، مُنحَرِف کَردَن، حاشیِه ای، واگَرا شُدَن، مُنحَرِف، مُنحَرِف شُدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyumbang
مشارکت کردن، اهدا کنند
ادامه...
مُشارِکَت کَردَن، اِهدا کُنَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
seimbang
منصفانه، متعادل
ادامه...
مُنصِفانِه، مُتِعادِل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی