menghentikan متوقّف کردن، توقّف، قطع کردن، جلوگیری کردن ادامه... مُتِوَقِّف کَردَن، تَوَقُّف، قَطع کَردَن، جِلوگیری کَردَن دیکشنری اندونزیایی به فارسی