معنی menggugat - جستجوی لغت در جدول جو
menggugat
دعوی کردن، شکایت کند
ادامه...
دَعوی کَردَن، شِکایَت کُند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
penggugat
مدّعی، شاکی
ادامه...
مُدَّعی، شاکی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menggigit
زننده، گاز گرفتن
ادامه...
زَنَندِه، گاز گِرِفتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengingat
یادآوری کردن، به یاد داشته باشید، به یاد آوردن
ادامه...
یادآوَری کَردَن، بِه یاد داشتِه باشید، بِه یاد آوَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menghujat
توهین آمیز، کفرآمیز
ادامه...
تُوهین آمیز، کُفرآمیز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
suka menggugat
پر دعوی، دوست دارد شکایت کند
ادامه...
پُر دَعوی، دوست دارَد شِکایَت کُند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی