menggoda جذّاب، وسوسه کردن، فراخوانی، دادگاه کردن، فریب دادن، وسوسه انگیز، دست انداختن، پیش دستی، تحریک کردن، فریفتن، فریبنده، آزار دادن ادامه... جَذّاب، وَسوَسِه کَردَن، فَراخوانی، دادگاه کَردَن، فَریب دادَن، وَسوَسِه اَنگیز، دَست اَنداختَن، پیش دَستی، تَحرِیک کَردَن، فَریفتَن، فَریبَندِه، آزار دادَن دیکشنری اندونزیایی به فارسی