جدول جو
جدول جو

معنی mengganggu - جستجوی لغت در جدول جو

mengganggu
آزار دادن، اذیّت کردن، آزاردهنده، مزاحمت کردن، پریشان کردن، مختل کردن، مخلّ، مضطرب کردن، تحریک آمیز، خراشیده، تعقیب کردن، مداخله کردن، دخالت کردن، مداخل، مزاحم، مداخله گر، آشفته کننده، مشغول کردن، زحمت دادن، نگران کننده، آشفته کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

سر تکان دادن، سر تکان داد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
با صدای خراش دار، آزار دهنده، به طور مزاحم، به طور ناراحت کننده، آزاردهنده طور
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به طور آزاردهنده، آزار دهنده، مختل کننده، نگران کننده، به طور مزاحم، به طور تهاجمی، مخلّانه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی