معنی menggambar - جستجوی لغت در جدول جو
menggambar
کشیدن، قرعه کشی
ادامه...
کِشیدَن، قُرعِه کِشی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
menghambat
محدود کردن، مانع شود، ممانعت کردن
ادامه...
مَحدود کَردَن، مانِع شَوَد، مُمانِعَت کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyambar
غش کردن، گرفت
ادامه...
غَش کَردَن، گِرِفت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menggambarkan
ترسیم کردن، توصیف کنید، تصویر کشیدن، توصیف کردن، نمادین کردن
ادامه...
تَرسیم کَردَن، تَوصِیف کُنید، تَصوِیر کِشیدَن، تَوصِیف کَردَن، نَمادین کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menggambar sketsa
طرح زدن، یک طرح بکشید
ادامه...
طَرح زَدَن، یِک طَرح بِکِشید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menggambar garis
خط کشیدن، خطوط بکش
ادامه...
خَط کِشیدَن، خُطوط بِکُش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menggambar dengan pensil
مداد کشیدن، با مداد بکشید
ادامه...
مِداد کِشیدَن، با مِداد بِکِشید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی