جدول جو
جدول جو

معنی mengerami - جستجوی لغت در جدول جو

mengerami
تخم گذاری کردن، جوجه کشی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

غرّش، غرغر کرد، غرغر کردن، غرغره کننده، غرّش کننده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
مقدّس کردن، مسح کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
آه کشیدن، ناله کرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
شناختن، تشخیص دهد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
تجربه کردن، تجربه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
فهمیدن، درک کنند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ترمز کردن، ترمز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
سخت کردن، سفت شدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
سرزنش کردن، محکوم کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی