معنی mengayuh - جستجوی لغت در جدول جو
mengayuh
رکاب زدن، پدال زدن
ادامه...
رِکاب زَدَن، پِدال زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mengeluh
شکایت کردن، آه، شاکی، آه و فغان کردن، ناله دار، زاری کردن، نالان
ادامه...
شِکایَت کَردَن، آه، شاکی، آه و فَغان کَردَن، نالِه دار، زاری کَردَن، نالان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengatur
ترتیب دادن، ترتیب دهید، تنظیم کردن
ادامه...
تَرتِیب دادَن، تَرتِیب دَهید، تَنظِیم کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengasah
تیز کردن، سنگ تیز کردن
ادامه...
تیز کَردَن، سَنگ تیز کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengarah
هدف گذاری کردن، منجر می شود
ادامه...
هَدَف گُذاری کَردَن، مُنجَر مِی شَوَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengalah
تسلیم کردن، عقب نشینی، گذشتن
ادامه...
تَسلِیم کَردَن، عَقَب نِشینی، گُذَشتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengakui
تصویب کردن، اعتراف کردن، پذیرفتن
ادامه...
تَصوِیب کَردَن، اِعتِراف کَردَن، پَذیرُفتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengaduk
چرخاندن، هم بزنید، هم زدن
ادامه...
چَرخاندَن، هَم بِزَنید، هَم زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pengasuh
پرستار، پرستار بچّه
ادامه...
پَرَستار، پَرَستار بَچّه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pengaruh
نفوذ
ادامه...
نُفوذ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengaum
غرّش کردن، غرّش، غرّنده
ادامه...
غُرِّش کَردَن، غُرِّش، غُرَّندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menabuh
کوبیدن، طبل زدن
ادامه...
کوبیدَن، طَبل زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengaku
اظهار کردن، اعتراف کردن
ادامه...
اِظهار کَردَن، اِعتِراف کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی