معنی mengantuk - جستجوی لغت در جدول جو
mengantuk
چرت زدن، خوٰاب آلود
ادامه...
چُرت زَدَن، خوٰاب آلود
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mengantri
صف ایستادن، صف
ادامه...
صَف ایستادَن، صَف
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengangguk
سر تکان دادن، سر تکان داد
ادامه...
سَر تِکان دادَن، سَر تِکان داد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengetuk
کوبیدن، در زدن، زدن
ادامه...
کوبیدَن، دَر زَدَن، زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengutuk
محکوم کردن، نفرین، لعنت کردن
ادامه...
مَحکوم کَردَن، نِفرین، لَعنَت کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengatur
ترتیب دادن، ترتیب دهید، تنظیم کردن
ادامه...
تَرتِیب دادَن، تَرتِیب دَهید، تَنظِیم کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengaduk
چرخاندن، هم بزنید، هم زدن
ادامه...
چَرخاندَن، هَم بِزَنید، هَم زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
dengan mengantuk
به طور خواب آلود، خوٰاب آلود
ادامه...
بِه طُورِ خواب آلود، خوٰاب آلود
دیکشنری اندونزیایی به فارسی