معنی menengah - جستجوی لغت در جدول جو
menengah
میانه، متوسّط
ادامه...
میانِه، مُتِوَسِّط
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mendengar
شنیدن، بشنو
ادامه...
شِنیدَن، بِشنو
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mencegah
بازداشت کردن، جلوگیری کند، بازدارنده، جلوگیری کردن
ادامه...
بازداشت کَردَن، جِلوگیری کُنَد، بازدارَندِه، جِلوگیری کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyengat
نیش زدن، نیش می زند
ادامه...
نِیش زَدَن، نِیش مِی زَند
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
setengah
نیمه، نصف
ادامه...
نِیمِه، نِصف
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
kelas menengah
طبقه متوسّط
ادامه...
طَبَقِه مُتِوَسِّط
دیکشنری اندونزیایی به فارسی