معنی mencapai - جستجوی لغت در جدول جو
mencapai
دست یافتن، رسیدن
ادامه...
دَست یافتَن، رِسیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mendanai
سرمایه گذاری کردن، صندوق
ادامه...
سَرمایِه گُذاری کَردَن، صَندوق
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mencatat
لیست کردن، یادداشت برداری، فهرست کردن، ثبت کردن، یادداشت کردن
ادامه...
لیست کَردَن، یادداشت بَرداری، فِهرِست کَردَن، ثَبت کَردَن، یادداشت کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mencakar
چنگال زدن، خراش، پنجه زدن
ادامه...
چَنگال زَدَن، خَراش، پَنجِه زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mencacat
آسیب زدن، مسخ شده
ادامه...
آسیب زَدَن، مَسخ شُدِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mencari
جستجو کردن، به دنبال، جستجوگر
ادامه...
جُستُجو کَردَن، بِه دُنبال، جُستُجوگَر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menamai
نامگذاری کردن، نامگذاری، اصطلاح کردن
ادامه...
نامگُذاری کَردَن، نامگُذاری، اِصطِلاح کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyapa
سلام دادن، سلام کردن
ادامه...
سَلام دادَن، سَلام کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mencapai puncak
قلّه داشتن، به اوج برسد، به اوج رسیدن
ادامه...
قُلِّه داشتَن، بِه اَوج بِرِسَد، بِه اَوج رِسیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی