معنی menanggung - جستجوی لغت در جدول جو
menanggung
تحمّل کردن، خرس
ادامه...
تَحَمُّل کَردَن، خِرس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
memanggang
پختن، کباب کردن، کباب پز کردن، کباب پزیدن، برشته کردن، بر تست کردن
ادامه...
پُختَن، کَباب کَردَن، کَباب پَز کَردَن، کَباب پَزیدَن، بِرِشتِه کَردَن، بَر تِست کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyinggung
آزار رساندن، لمس کنید، توهین آمیز
ادامه...
آزار رِساندَن، لَمس کُنید، تُوهین آمیز
دیکشنری اندونزیایی به فارسی