معنی menanggalkan - جستجوی لغت در جدول جو
menanggalkan
کندن، برهنه کردن
ادامه...
کَندَن، بِرِهنِه کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
meninggalkan
ترک کردن، ترک، رها کردن، محبوس کردن
ادامه...
تَرک کَردَن، تَرک، رَها کَردَن، مَحبوس کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menangguhkan
بافر شدن، تعلیق کند، تعلیق کردن
ادامه...
بافِر شُدَن، تَعلِیق کُنَد، تَعلِیق کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی