معنی menaiki - جستجوی لغت در جدول جو
menaiki
صعود کردن، بالا رفتن
ادامه...
صُعود کَردَن، بالا رَفتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
menarik
جذّاب، جالب، جذب کردن، کشیدن، پس گرفتن
ادامه...
جَذّاب، جالِب، جَذب کَردَن، کِشیدَن، پَس گِرفتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menamai
نامگذاری کردن، نامگذاری، اصطلاح کردن
ادامه...
نامگُذاری کَردَن، نامگُذاری، اِصطِلاح کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengisi
پر کردن، پر کن
ادامه...
پُر کَردَن، پُر کُن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mengikis
فرسایشی، خراش دادن، پوست کندن
ادامه...
فَرسایِشی، خَراش دادَن، پوست کَندَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mnafiki
بی وفا، منافق، چاپلوس
ادامه...
بی وَفا، مُنافِق، چاپلوس
دیکشنری سواحیلی به فارسی
mantiki
منطقی، منطق
ادامه...
مَنطِقی، مَنطِق
دیکشنری سواحیلی به فارسی
menari
رقصیدن
ادامه...
رَقصیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی