معنی menaburkan - جستجوی لغت در جدول جو
menaburkan
پاشیدن
ادامه...
پاشیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
mengaburkan
مبهم کردن، مبهم
ادامه...
مُبهَم کَردَن، مُبهَم
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menawarkan
پیشنهاد دادن، پیشنهاد، ارائه دادن
ادامه...
پیشنَهاد دادَن، پیشنَهاد، اِرائِه دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menakutkan
وحشت زده، ترسناک، بازدارنده، ترساندن، وحشت زده کردن، ترساننده، دلهره آور، ترسان
ادامه...
وَحشَت زَدِه، تَرسناک، بازدارَندِه، تَرساندَن، وَحشَت زَدِه کَردَن، تَرسانَندِه، دِلهُرِه آوَر، تَرسان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memabukkan
مست، مست کننده، مست کردن
ادامه...
مَست، مَست کُنَندِه، مَست کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menyalurkan
کانال کردن، کانال
ادامه...
کانال کَردَن، کانال
دیکشنری اندونزیایی به فارسی