جدول جو
جدول جو

معنی menabur - جستجوی لغت در جدول جو

menabur
کاشتن، بکار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کوبیدن، طبل زدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
دفن کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
سرزنش کردن، سرزنش کرد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خریداری کردن، بازخرید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ترتیب دادن، ترتیب دهید، تنظیم کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
خلع کردن، برق را بکش، چیدن، کندن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
چانه زدن، مناقصه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بانک کردن، ذخیره کنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
دروغگو
دیکشنری فرانسوی به فارسی
تهدید کردن، تهدید کند
دیکشنری فرانسوی به فارسی
پاشیدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
نمک پاشیدن، نمک بپاشید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی