معنی memisahkan - جستجوی لغت در جدول جو
memisahkan
جدا کردن
ادامه...
جُدا کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
memecahkan
شکستن، حلّ کند، تکّه کردن، حل کردن
ادامه...
شِکَستَن، حَلّ کُنَد، تِکِّه کَردَن، حَل کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memipihkan
کاهش دادن، صاف کردن
ادامه...
کاهِش دادَن، صاف کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memindahkan
جابجا کردن، حرکت کنید، جا به جا کردن
ادامه...
جابِجا کَردَن، حَرَکَت کُنید، جا بِه جا کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memusnahkan
نابود کردن
ادامه...
نابود کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memusatkan
مرکز قرار دادن، مرکز، متمرکز کردن
ادامه...
مَرکَز قَرار دادَن، مَرکَز، مُتِمَرکِز کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mematahkan
شکستن
ادامه...
شِکَستَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memasarkan
بازار کردن، بازار
ادامه...
بازار کَردَن، بازار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pemisahan
تقسیم بندی، جدایی، تفکیک
ادامه...
تَقسیم بَندی، جُدایی، تَفکِیک
دیکشنری اندونزیایی به فارسی