معنی memicu - جستجوی لغت در جدول جو
memicu
آغاز کردن، ماشه
ادامه...
آغاز کَردَن، ماشه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
meniru
تقلید کردن، کپی کنید، تقلیدی، شبیه سازی کردن
ادامه...
تَقلِید کَردَن، کُپی کُنید، تَقلِیدی، شَبیه سازی کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
menipu
فریب دادن، تقلّب کردن، فریبکار، فریب دهنده، فریب آمیز، گول زدن
ادامه...
فَریب دادَن، تَقَلُّب کَردَن، فَریبکار، فَریب دَهَندِه، فَریب آمیز، گول زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memikul
شانه زدن، شانه
ادامه...
شانِه زَدَن، شانِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memalu
چکّش زدن
ادامه...
چَکُّش زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memaku
میخ زدن، میخکوب شده، میخکوب کردن
ادامه...
میخ زَدَن، میخکوب شُدِه، میخکوب کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
nemico
دشمن
ادامه...
دُشمَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pemilu
انتخابات
ادامه...
اِنتِخابات
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
medico
پزشک، دکتر، پزشکی
ادامه...
پِزِشک، دُکتُر، پِزِشکی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی