memerintah دستور دادن، فرمان، فرمانده، حکومت کردن، حکم دادن ادامه... دَستور دادَن، فَرمان، فَرماندِه، حُکومَت کَردَن، حُکم دادَن دیکشنری اندونزیایی به فارسی