membusuk فاسد شدن، پوسیدگی، فاسد، در حال فساد، گندیدن ادامه... فاسِد شُدَن، پوسیدِگی، فاسِد، دَر حالِ فِساد، گَندیدَن دیکشنری اندونزیایی به فارسی