معنی membiasakan - جستجوی لغت در جدول جو
membiasakan
عادت دادن، عادت کن
ادامه...
عادَت دادَن، عادَت کُن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
membiuskan
بی حسّ کردن، بیهوش کردن
ادامه...
بی حِسّ کَردَن، بیهوش کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membisukan
خاموش کردن، بی صدا
ادامه...
خاموش کَردَن، بی صِدا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membiarkan
اجازه دادن، اجازه دهید
ادامه...
اِجازِه دادَن، اِجازِه دَهید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی