معنی membawa - جستجوی لغت در جدول جو
membawa
حمل کردن، آوردن
ادامه...
حَمل کَردَن، آوَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
membara
سوزان، سوزاندن
ادامه...
سوزان، سوزاندَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membaca
از بر خوٰاندن، خوٰاندن
ادامه...
اَز بَر خوٰاندَن، خوٰاندَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membuka
باز کردن بسته بندی، باز کردن، باز کردن رول ها، باز کردن گره ها
ادامه...
باز کَردَن بَستِه بَندی، باز کَردَن، باز کَردَن رول ها، باز کَردَن گِرِه ها
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membela
دفاع کردن، دفاع کند
ادامه...
دِفاع کَردَن، دِفاع کُنَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membayar
پرداخت کردن، پرداخت کنید
ادامه...
پَرداخت کَردَن، پَرداخت کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membalas
تلافی کردن، بازپرداخت، جواب تند دادن
ادامه...
تَلافی کَردَن، بازپَرداخت، جَواب تُند دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membakar
سوزاندن، سوختن، آتش زدن، سوزان
ادامه...
سوزاندَن، سوختَن، آتَش زَدَن، سوزان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membajak
چالوس کردن، شخم زدن، ربودن
ادامه...
چالوس کَردَن، شُخم زَدَن، رُبودَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membagi
تقسیم کردن، به اشتراک بگذارید
ادامه...
تَقسیم کَردَن، بِه اِشتِراک بُگذارید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
lembaga
نهاد، مؤسسه
ادامه...
نَهَاد، مُؤَسِسِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pembaca
خواننده
ادامه...
خوانَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membawa tas punggung
کوله پشتی زدن، یک کوله پشتی حمل کنید
ادامه...
کُولِه پُشتی زَدَن، یِک کولِه پُشتی حَمل کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membawa tas
کیف پول داشتن، یک کیسه حمل کنید
ادامه...
کیفِ پول داشتَن، یِک کیسِه حَمل کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membawa ke pantai
به ساحل بردن، آن را به ساحل ببرید
ادامه...
بِه ساحِل بُردَن، آن را بِه ساحِل بِبَرید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی