membatasi محصور کردن، محدود کردن، مجبور کردن، محدودکننده ادامه... مَحصور کَردَن، مَحدود کَردَن، مَجبور کَردَن، مَحدودکُنَندِه دیکشنری اندونزیایی به فارسی