membatalkan باطل کردن، لغو، لغو کردن، بی اثر کردن، باتلاقی کردن، برگشتن ادامه... باطِل کَردَن، لَغو، لَغو کَردَن، بی اَثَر کَردَن، باتلاقی کَردَن، بَرگَشتَن دیکشنری اندونزیایی به فارسی