معنی membantai - جستجوی لغت در جدول جو
membantai
قتل عام کردن، ذبح، کشتن
ادامه...
قَتل عام کَردَن، ذِبح، کُشتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
membantah
مخالفت کردن، تکذیب کرد، رد کردن، منفی کردن
ادامه...
مُخالِفَت کَردَن، تَکذیب کَرد، رَد کَردَن، مَنفی کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membatasi
محصور کردن، محدود کردن، مجبور کردن، محدودکننده
ادامه...
مَحصور کَردَن، مَحدود کَردَن، مَجبور کَردَن، مَحدودکُنَندِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membantu
کمک کردن، کمک کند، خدماتی
ادامه...
کُمَک کَردَن، کُمَک کُنَد، خِدماتی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی