معنی membalik - جستجوی لغت در جدول جو
membalik
وارونه کردن، تلنگر
ادامه...
وارونِه کَردَن، تَلَنگُر
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
membelit
درهم و برهم کردن، پیچ خورده، در هم پیچیدن
ادامه...
دَرهَم و بَرهَم کَردَن، پیچ خُوردِه، دَر هَم پیچیدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membalut
پانسمان کردن، بانداژ
ادامه...
پانسِمان کَردَن، بانداژ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membalas
تلافی کردن، بازپرداخت، جواب تند دادن
ادامه...
تَلافی کَردَن، بازپَرداخت، جَواب تُند دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membajak
چالوس کردن، شخم زدن، ربودن
ادامه...
چالوس کَردَن، شُخم زَدَن، رُبودَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
terbalik
واژگون شدن، به عقب، معکوس
ادامه...
واژگون شُدَن، بِه عَقَب، مَعکوس
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
pembelik
صورتی، گلگون بودن
ادامه...
صورَتی، گُلگون بودَن
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
sembolik
نمادین
ادامه...
نَمادین
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kembali
بازگشتن، بازگشت، برگشتن
ادامه...
بازگَشتَن، بازگَشت، بَرگَشتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membeli
خرید کردن، خرید، خریداری کردن
ادامه...
خَرید کَردَن، خَرید، خَریداری کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membagi
تقسیم کردن، به اشتراک بگذارید
ادامه...
تَقسیم کَردَن، بِه اِشتِراک بُگذارید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
metalik
فلزّی
ادامه...
فِلِزّی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
membalikkan
معکوس کردن، معکوس، برگشت دادن، برعکس کردن، سرنگون کردن
ادامه...
مَعکوس کَردَن، مَعکوس، بَرگَشت دادَن، بَرعَکس کَردَن، سَرنِگون کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی