معنی mematuk - جستجوی لغت در جدول جو
mematuk
نوک زدن
ادامه...
نُوک زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
memeluk
در آغوش گرفتن، بغل کردن
ادامه...
دَر آغوش گِرِفتَن، بَغَل کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memupuk
کود دادن، بارور کردن، پرورش دادن
ادامه...
کود دادَن، باروَر کَردَن، پَروَرِش دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
mematuhi
مطابقت داشتن، رعایت کنند، اطاعت کردن
ادامه...
مُطابِقَت داشتَن، رِعایَت کُنَند، اِطاعَت کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memasak
پختن
ادامه...
پُختَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memarut
رنده کردن
ادامه...
رَندِه کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memantul
پریدن، جهنده، بازگشتن
ادامه...
پَریدَن، جَهَندِه، بازگَشتَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
tematik
زمینه محور، موضوعی
ادامه...
زَمینِه مِحوَر، مَوضوعی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
şematik
طرح وار، شماتیک
ادامه...
طَرح وار، شِماتیک
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
tematik
زمینه محور، موضوعی
ادامه...
زَمینِه مِحوَر، مَوضوعی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
memalu
چکّش زدن
ادامه...
چَکُّش زَدَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memaku
میخ زدن، میخکوب شده، میخکوب کردن
ادامه...
میخ زَدَن، میخکوب شُدِه، میخکوب کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی