معنی memasangkan - جستجوی لغت در جدول جو
memasangkan
جفت کردن، جفت
ادامه...
جُفت کَردَن، جُفت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
memapangkan
سنگ فرش کردن، قرار دادن
ادامه...
سَنگ فَرش کَردَن، قَرار دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
membayangkan
تصوّر کردن، تصوّر کنید
ادامه...
تَصَوُّر کَردَن، تَصَوُّر کُنید
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memanjangkan
طولانی کردن
ادامه...
طولانی کَردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memasarkan
بازار کردن، بازار
ادامه...
بازار کَردَن، بازار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
memasangkan pelana
زین گذاشتن، زین
ادامه...
زین گُذاشتَن، زین
دیکشنری اندونزیایی به فارسی